«من از عواطف ملت ایران و از عواطف هموطنیهاى خودم، قمی ها [تشکر مى کنم] من قبلًا گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر مى شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال- یا قدرى بیشتر- از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود؛ با شما بودم. شما غیرتمندان، شما پاک جوانان، سرمشق همه شدید. » (صحیفه امام، ج۶، ص۲۷۷) جمله فوق فرازی از سخنرانی دهم اسفند ۱۳۵۷حضرت امام خمینی(س) در مدرسه فیضیه درجمع انبوه مردم قم پس از ورود به این شهر بعداز بیش از ۱۴ سال تبعید است و خود ارتباط قوی معنوی و عاطفی بین مردم و حضرت امام را داستان می کند. واقع این است که ؛ روز دهم اسفندماه ۱۳۵۷ یکی از تاریخیترین روزهای پر شور و شادیآفرین برای مردم قم به شمار میآید؛ از آن زمانی که حضرت امام را در آن شب ظلمانی به تبعید بردند ولی از آن پس یاد و نام او همواره زمزمه نیمهشب خداپرستان این مرز و بوم بود، بعد از بیش از ۱۴ سال دوری، اکنون داشت نزد این مردم باز میگشت. شاهدی نقل می کند که حال و هوای مردم قم در این روز وصف ناشدنی است. جمعیت در تمام سطح شهر از کوچه و خیابان و بازار و میادین موج میزد و تا کیلومترها جاده قم به تهران را پوشانده بود. گویی شهر همه یکدل شده بود و این دل به یاد او میتپید؛ یا همه یک چشم شده بود و در انتظار، انتظاری به شیرینی وصل و دیدار مجدد؛ با چنین اوصافی حضرت امام وارد قم شد و عالیترین جلوههای محبت و دوستی و صمیمت و عشق رقم خورد. جلوهائی که مختص به خود و تکرار ناشدنی است. حضرت امام پس از ورود به قم، ساعتهای زیادی طول کشید تا در ازدحام مردم بتواند وارد مدرسه فیضیه شود و در یک سخنرانی با کلام خود بار دیگر به طور زنده آیههای حکمت و نور بر جان این مردم جاری سازد و آن ها را به حال و هوای قبل از تبعید منتقل سازد.