اهمیت دادن به مشتری
برخی فروشندگان می گویند که "فروش تازه زمانی آغاز می شود که کار را شروع کنید". این جمله به شدت درست است. هر کسی با تلاش و پشت کار می تواند اولین سفارش را از مشتری بگیرد. اما فروشندگان موفق آنهایی هستند که سفارش دوم، سوم و چهارم را نیز میگیرند. نباید مانند خیلی ها وقتی به مقصود خود رسیدید، بی خیال مشتری و خواسته هایش شوید. اگر این طور رفتار کنید، به طور حتم رابطه کاری خود را از دست خواهید داد. شک نکنید!
اگر با ارائه طرح ها و برنامه ها برای مشتری خود اهمیت قائل شوید، فعالیت کاری آن ها 30 درصد افزایش می یابد.
به اختیار مشتری احترام بگذارید
برای اینکه موفقیتی طولانی مدت داشته باشید، باید تغییراتی که پس از قرارداد بستن در اختیارات به وجود می آید را بشناسید. در ابتدا وقتی مشتری حکم خریدار را دارد، تمام اختیارات با اوست اما وقتی قرارداد می بندد برخی از اختیارات خود را از دست می دهد چرا که برای دریافت محصولات باید به فروشنده تکیه کند. این شرایط سختی برای مشتری است پس مهم است که بعد از بستن قرارداد متواضع باشید – اصلا زمان مناسبی برای هورا کشیدن و خوش حالی کردن نیست.
برای موفقیت تلاش کنید
در دنیای فروش، عبارت ناخوشایندی وجود دارد : {همیشه برای نهایی کردن فروش تلاش کنید}. این جمله تاکید فراوان مدیران بر بستن قرارداد را نشان میدهد. البته که نهایی شدن قرارداد مهم است اما نباید تنها هدف فروشنده همین باشد و بس. این جمله را این چنین اصلاح کنیم : {همیشه برای موفق شدن تلاش کنید}. تنها اگر پیوسته سوال بپرسید، شرایط را درک کنید و مشکلات را با کمک مشتری یکی یکی از سر راه بردارید موفق خواهید شد.
هر کسی با تلاش و پشت کار می تواند اولیت سفارش را از مشتری بگیرد. اما فروشندگان موفق آنهایی هستند که سفارش دوم، سوم و چهارم را نیز میگیرند.
موضوع تحقیق
نهایی کننده قرارداد
یک فروشنده جوان به مدت دو سال، هر ماه دو تماس کاری با یک مشتری داشت. از آنجایی که حس می کرد به گرفتن اولین سفارش خود نزدیک است، رئیس خود را همراه آورد. فروشنده جوان به بررسی مجدد توافقات مالی، شرایط قرارداد و مشخصات کالا با مشتری پرداخت. مدام از مشتری می پرسید که آیا همه چیز مرتب است، آیا او راضی است و آیا سوال دیگری دارد یا خیر. تمام جواب ها مثبت بودند اما مشکل آن جا بود که فروشنده جوان شجاعت نهایی کردن قرارداد را نداشت. در نهایت رئیس او صبر خود را از دست داد و پرسید "خب میخواهید سفارش دهید؟" و مشتری جواب داد : "چرا انقدر طول کشید تا بپرسید؟"
مشتری کاملا آماده خرید بود و تردید فروشنده جوان در نهایی کردن قرارداد ممکن بود شک هایی را در ذهن مشتری به وجود آورد. شاید اگر رئیس او وارد ماجرا نمی شد، معامله از دست می رفت.
البته مثلا اگر شخصی با تجربه را همراه این جوان برای نهایی کردن قرارداد بفرستید، چندان جلوه خوبی ندارد. این جوان همواره باید احساس کند که حاضر و آماده است و شرکت به او اعتماد دارد. تحت این شرایط میتواند برای نهایی کردن معامله اقدام کند.