از ساعت شش صبح هفدهم شهریور، در تهران و یازده شهر دیگر که طی روزهای اخیر، شاهد تظاهرات عظیم مردم بر ضدرژیم شاه بود، حکومت نظامی اعلام شد. اعلامیه های فرمانداری نظامی تهران و حومه؛ در حالی از رادیو خوانده می شد که گروه بسیاری از مردم تهران، به دنبال وعدهای که در پایان راهپیمایی روز گذشته داده بودند که«فردا، هشت صبح، ژاله؛ فردا، هشت صبح، ژاله»، به سوی این میدان به حرکت درآمده بودند و از برقراری حکومت نظامی در تهران اطلاع نداشتند. در راهپیمایی روز پنجشنبه، تذکر داده شده بود که فردا، روز جمعه، به مناسبت هفتم شهدا، آیت اللّه نوری در مقابل«هیئت فاطمیه» در خیابان ژاله، سخنرانی خواهد کرد و از مردم دعوت کرده بودند که در آن جا جمع شوند. صبح جمعه، بعد از نماز، مردم پیاده و سواره به طرف میدان ژاله به راه افتادند. ساعت شش صبح، جمعیت در مقابل هیئت در خیابان و پیاده روها برای خود جا می گرفت. در روز جمعه هفدهم شهریور ۱۳۵۷، نیروهای دولتی اعم از شهربانی، نیروهای ارتش، سربازان و هم چنین نیروهای گارد ویژه حضور داشتند. تعدادی تانک نیز از طرف خیابان پیروزی به طرف خیابان هایی که به میدان ژاله ختم می شد، قرار گرفته بودند. در هر خیابان، سربازان یک خط مسلح تشکیل داده و تیرباری در مقابل هر خیابان قرار داده بودند. بالگردها در بالای سر جمعیت به صدا درآمده و تعدادی سرباز نیز در میدان، به صورت زیگزاگ آرایش شده بودند، به طوری که اگر تیربارها که اندکی عقب تر از آنان قرار داشت، تیراندازی کرد، به سربازان برخورد نکند. ساعت ۱۵/۹ صبح روز جمعه هفدهم شهریور ۱۳۵۷، به یک باره از یک قسمت میدان ژاله که جمعیت بسیاری در آن جمع شده بود، صدای رگبار مسلسل ها شنیده شد. از بلندگوها فرمان آتش دادند و بالگردها نیز از آسمان مردم را زیر آتش گرفتند. جمعیت که فریادِ«اللّه اکبر» و«مرگ بر شاه» سر می داد، در یک لحظه به خون خود غلطید. صحنه فجیع و مصیبت بار و در واقع یک کشتار دسته جمعی به وجود آمده بود. خیابانی که دقایقی پیش از انبوه جمعیت سیاهی می زد، اکنون پر از اجساد، کفش های خونین، پلاکاردهای پاره شده و زخمی هایی شده بود که کشان کشان خود را به طرف دیگر می رساندند. قتل عام مردم مسلمان تهران در میدان ژاله، یکی از بزرگ ترین حوادث نهضت اسلامی ملت ایران به شمار می آید. شهدای هفدهم شهریور، همگی فقط به نام اسلام و در راه قرآن به شهادت رسیدند. بازماندگان آن روز گواهند که مرد و زن فریاد می زدند و شعار می دادند: «حزب فقط حزب اللّه، رهبر فقط روح اللّه»، «ایران کشور ماست، خمینی رهبر ماست»، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، «نصرٌ من اللّه و فتحٌ قریب»، «مرگ بر این سلطنت پر فریب» و «استعمار نابود است، اسلام پیروز است».
مراجع معظم تقلید، همواره امام را در حرکت انقلابی ـ اسلامی ایشان یاری می کردند. آن ها با نوشتن نامه یا اعلامیه، در موارد مختلف رژیم شاه را مورد بازخواست قرار می دادند. در حادثه خون بار هفده شهریور، آیت اللّه العظمی گلپایگانی در تلگرامی به شخص شریفامامی نوشتند: «اخبار موّحشه از کشتار و قتل عام مسلمانان در تهران می رسد. حقیر به جنابعالی اخطار می کنم این گونه برابر شدن با امواج احساسات مردم ناراضی، موجب مصایب عظیمتر و خطرات بزرگ تر برای مملکت است. جنابعالی در برابر خدا و تاریخ و ملت ایران مسئول هستید». ایشان هم چنین در نامهای به مهندس ریاضی، رئیس مجلس شورای ملی وقت فرمودند: «اعلام می کنم پس از جنایات وحشیانه و کشتار فجیع مردم بی دفاع تهران، رأی دادن به این دولت نظامی و این اختناق بی سابقه، خیانت به ملّت و موجب سرافکندگی بیش تر در برابر خدا و ملت مسلمان و تاریخ است». هم چنین آیت اللّه العظمی سید عبداللّه شیرازی از مراجع تقلید مشهد مقدس، و نیز آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی نیز با ارسال پیامهایی، مراتب اعتراض خود را به حکومت وقت اعلام داشتند.
هفده شهریور، ترسیم دوشادوشی شیعیان حسین و پیروان زینب، در یک انقلاب اسلامی و حرکت آگاهانه اجتماعی بود.
هفده شهریور، تکرار سر نهادن پسران بر زانوی پدران بود.
هفده شهریور، روز پیام رسانی خواهران زینب گونه، از خون علی اکبرها به گوش خفتگان بود.
هفده شهریور، تابلوی سرخ و خونین از شهادت طلبی بود.
هفده شهریور، یک نمایشگاه مجّسم بود از ارزش های انسانی و فداکاری در راه اسلام